تاریخ انتشار : یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۱
کد خبر : 1310

رنج نابینایی از انسان مدعی تمدن

رنج نابینایی از انسان مدعی تمدن

به گزارش بازاریابی پلاس به نقل از پول نیوز، چراغ راهنمایی قرمز می‌شود. پشت چراغ می‌ایستم. مردی که با تمامی انسان‌ها تفاوتی نمی‌کند، با عصای سفیدی به دست، پشت چراغ قرمز متوقف می‌شود. دست خانمی را می‌گیرد تا او را از تهدید عبور از خیابان برهاند. اما خانم که گویا برق دستش را گرفته، دستتش

به گزارش بازاریابی پلاس به نقل از پول نیوز، چراغ راهنمایی قرمز می‌شود. پشت چراغ می‌ایستم. مردی که با تمامی انسان‌ها تفاوتی نمی‌کند، با عصای سفیدی به دست، پشت چراغ قرمز متوقف می‌شود. دست خانمی را می‌گیرد تا او را از تهدید عبور از خیابان برهاند. اما خانم که گویا برق دستش را گرفته، دستتش را می‌کشد و از مرد نابینا فاصله می‌گیرد. مرد نابینا واکنش خاصی نشان نمی‌دهد و به نظر می‌رسد این رفتار برای او عادی است، گویا بار‌ها این رفتار را تجربه کرده و مدتهاست واکنش غیر اخلاقی انسان مدعی تمدن را تجربه می‌کند.

شرمندگی و شرم

چراغ برای عبور خودرو‌ها سبز می‌شود و مرد نابینا پشت چراغ قرمز می‌ماند. از رفتار آن خانم احساس شرمندگی و شرم می‌کنم. ماشین را کنار خیابان نگه می‌دارم و به سراغ مرد نابینا می‌روم. دستش را می‌گیرم و در حالی که از عرض خیابان عبور می‌کنیم، خودم را به جای آن خانم معرفی می‌کنم و توضیح می‌دهم که بار اول متوجه نابینایی او نشدم تا شاید رفتار غیر انسانی آن خانم را نزد مرد نابینا مدیریت کنم، اما آن مرد که به ظاهر نابینا، اما در باطن بیناست، می‌گوید که شما آن خانم نیستید. گویا تفاوت انسانیت و تکبر را بخوبی درک می‌کند. از او می‌خواهم که با ماشین خودم به مقصد برسانم و، اما تشکر می‌کند و می‌گوید همین قدر که او را از عرض خیابان رد کرده‌ام. کفایت می‌کند و پس از تشکر از هم جدا می‌شویم.

احساس پنجگانه

انسان ۵ حس لامسه، چشایی، بویایی، شنوایی و بینایی دارد که با این پنج حس زندگی خود را می‌گذراند. ضعف هر یک از این احساس می تواند زندگی را با چالش روبرو کند، اما بینایی مقوله‌ای متفاوت است. نزدیک به ۸۰ درصد امور زندگی روزمره از طریق حس بینایی و ۲۰ درصد بقیه با احساس دیگر قابل درک است؛ بنابراین متوجه می‌شویم که ضعف بینایی تا چه اندازه می‌تواند بر زندگی اثر منفی بگذارد.

حق زندگی برای نابینا

فرد نابینا تنها از داشتن یک عضو محروم است و چنانچه این محرومیت مدیریت شود، فرد نابینا می‌تواند به زندگی خود ادامه دهد. به عبارت بهتر نابینایی مشکلی نیست که باعث شود یک انسان به گوشه نشینی روی بیاورد و فرد نابینا می‌تواند امور روزمره زندگی خود را بخوبی انجام دهد و حتی شغل داشته باشد. اما آنچه آزار دهنده است، رفتار نامناسب مردم با فرد نابیناست.

نقش ۸۰ درصدی بینایی

نقش ۸۰ درصدی بینایی بیانگر آن است که وقتی فردی دچار نابینایی می‌شود، تا چه اندازه با مشکل رو به رو می‌شود و در سطح جامعه خودنمایی می‌کند. ضعف نابینایی به اندازه‌ای اهمیت دارد که باعث شده امتیاز‌های ویژه‌ای برای نابینایان در نظر گرفته شود. محل‌های عبور ویژه نابینایان در پیاده رو‌ها که به صورتی طراحی شده تا نابینا بتواند با استفاده از عصای خود، مسیر را درک کند. خط بریل که خواندن و نوشتن را برای نابینایان آسان می‌کند و موارد دیگری که بیانگر نگاه ویژه به بهبود شرایط نابینایان است.

روز عصای سفید

پانزدهم اکتبر یا ۲۳ مهر به عنوان روز جهانی نابینایان یا قانون عصای سفید نامگذاری شده است. اگرچه عصا به عنوان وسیله کمکی برای کاهش توانمندی انسان تعریف شده، اما برای نابینایان اهمیت ویژه‌ای دارد. رنگ عصا برای نابینایان تاثیر ویژه‌ای دارد و عصای سفید برای نابینایان بعد از جنگ جهانی اول رایج شد. اولین بار یک عکاس انگلیسی پس از آنکه بینایی خود را از دست داد، برای در امان ماندن از حوادث احتمالی عصای سفید را بکار برد. پس از آن بود که دو پژوهشگر آمریکایی قانون عصای سفید را نوشتند و ۱۵ اکتبر به عنوان روز جهانی نابینایان یا قانون عصای سفید تعیین شد. اکنون عصای سفید برای جامعه جا افتاده و حق ویژه را برای فردی ایجاد می‌کند که عصای سفید در دست دارد.

احترام یا ترحم

نگاه انسانی در مرتبه اول قرار دارد. باید مراقب باشیم که ترحم را جایگزین احترام نکنیم. اگرچه نابینایی یک نقص آشکار است، اما باید درک کنیم که نابینا نیز شخصیت انسانی دارد و بین احترام و ترحم تفاوت قایل می‌شود. امروزه کمتر انسانی را می‌توان دید که بدنبال ترحم باشد. اکثریت قریب به اتفاق نابینایان از مناعت طبع بالایی برخوردار هستند و همانگونه که تمامی کار‌های خود را انجام میدهند، انتظار نگاهی انسانی دارند. بنابر این همانگونه که رفتار‌های غیر انسانی دل نابینایان را به درد می‌آورد، رفتار‌های متکی بر ترحم نیز باعث رنجش نابینا می‌شود.

اهمیت فرهنگ سازی

برای آنکه جایگاه نابینایان و توجه به حقوق قانونی آن‌ها را نهادینه کنیم، باید نگاهی همه جانبه داشته باشیم. باید آموزش تکریم نابینایان را در مدارس کلید بزنیم و قانون عصای سفید را در کتاب‌های درسی آموزش بدهیم. باید دیدن از دنیای تاریک نابینا را با تمام وجود حس کنیم تا بتوانیم شان نابینایان را حفظ کنیم. اگر روز عصای سفید تعریف کرده ایم، همایش‌هایی برای این روز برگزار کنیم تا به درک مردم و نحوه رفتار با نابینایان بیفزاییم. باید رسانه‌ها از جمله صداوسیما به فرهنگ سازی بپردازند. مسوولان می‌توانند به مناسبت این روز سخنرانی و اظهار نظر کنند، تا هم مردم به وظیفه خود آشنا شوند و هم نابینایان به این مهم برسند که مشکل و حل مشکل آنها، مورد تاکید نظام مدیریتی کشور است.

بررسی عملکرد

اگر این واقعیت را بپذیریم که برای آنکه اعضای جامعه را متوجه نابینایان کنیم، روز عصای سفید تعریف شده، باید به بهانه روز عصای سفید بررسی کنیم تا چه اندازه توانسته‌ایم به مسوولیت انسانی خود در قبال نابینایان عمل کنیم. اما قبل از هر چیز باید به این سوال مهم پاسخ دهیم که اگر انسانی دچار یک کاستی یا ضعف شد، باید از دستیابی به شرایط عادی زندگی محروم شود. بی‌شک اینطور نیست. احساس مسوولیت در قبال همنوع به ویژه آن‌هایی که دچار نقص یا کاستی شده‌اند، یک وظیفه و مسوولیت انسانی است. اگر انسانی نمی‌بیند، باید چشمان او باشیم یا اگر نمی‌شنود، باید گوش او باشیم. اگر به این اندازه از درک برسیم، بسیاری از جنگ‌ها، دشمنی‌ها، کینه‌دوزی‌ها و رفتار‌هایی که انسان را به حیوان نزدیک می‌کند، به پایان می‌رسد؛ بنابراین تمرین کنیم تا انسانیت ارزشی جهانی پیدا کند و تمامی کشور‌ها در قالب معنای انسانیت متحد شوند.

 

دکتر زهرا نظری مهر / حقوقدان

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

1 × دو =